لختی تفکر در باب غرور
#خدمتتون_درس_پس_میدهم ?
#لختی_تفکر ?
✨ #ﻣﻐﺮﻭﺭ_نشویم . . .
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ? ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ? ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ، ? ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
? ﺷﺮﺍﯾﻂ با ﺯﻣﺎﻥ ⏳ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ
⛔️ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿم
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿم ? ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ از ما ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ?
ﯾﮏ ? ﺩﺭﺧﺖ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ? ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ . . .
ﭘﺲ #ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿم ﻭ ﺧﻮﺑﯽ کنیم
1- #تعریف_لغوی_غرور:
واژه غرور در لغت به معنای فریب خوردن و فریفته شدن و گول خوردن میباشد
2- #تعریف_اصطلاحی_غرور
«اعتماد و تکیه کردن نفس به آنچه که مطابق هوی و هوس باشد و طبع انسان به خاطر شبههافکنی و فریب شیطان به آن گرایش یابد. پس هرکس بر اساس شبهه فاسدی معتقد شود که در دنیا یا آخرت به خیر و سعادت رسیده مغرور است».
غرور یکی از مرضهای قلبی است که انسان را از درون تهی میکند و اعمال و رفتار انسان را نابود میکند و در حقیقت به جای اینکه پروردگار بیهمتا را پرستش کند از نفس، مال، مقام و علمش بتی ساخته و آنها را عبادت میکند.
3 - #ریشههای_غرور
❌ جهل و نادانی
❌ کمبود ظرفیت
❌ عقده حقارت
4 - #زمینه_داران_غرور
? کافران
? گنهکاران
? عابدان غافل
? جویندگان علم ‼
? صاحبان مال و مکنت
5 - #راههای_درمان_غرور
✅ یادآوری اصل و پایان خویش
✅ تواضع کردن و توجه به هدف خلقت
✅ تفکر در آفرینش هستی
7- منبع:ویکی فقه
فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ
دختر خانوم مگر شما قلیون هستی؟
کلیپ تصویری مفهومی بسیار زیبا در مورد ارتباط دختر و پسر اثر خانم آذر خرم
اصول مدیریت در کلام هادی
? *عزیزان ارجمند* ، *جیره خواران امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف*
*بزرگواران#احسنت_نمیخواهم، توجه به مطلب میخواهم* ?
✅ *(چکیده بیانات ناب مقام معظم رهبری در دیدار مدیران و مسئولان…)*
✅ *مفید برای همه ی مدیران از خرد تا کلان (حتی مدیران داخلی خانواده)*
? بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
#بازرسی، مسألهی مهمی است. باید دایم مشغول نگرش باشید و چشم شما داخل دستگاه را ببیند؛ یک #مدیر_خوب این است. مدیر خوب این نیست که زیر بار پروندهها خم بشود. مرحوم شهید رجایی میگفت که در زمان نخستوزیری وارد اتاق وزیری شدم، دیدم که پروندههای بسیاری مثل کوه روی میز آن وزیر جمع شده است و آن شخص اصلاً دیده نمیشود! آن روزها زرنگهایی که از سابق در دستگاهها مانده بودند، بلد بودند که وزرای انقلابی را چهطور زمینگیر کنند. همینطور مرتب پرونده میبردند و کارهای بی ربطِ چرند را جلویشان می گذاشتند؛ او هم که بی تجربه بود، در این پروندهها غرق می شد و اصلاً تمام نیرویش را روی اینگونه کارها می گذاشت!
*#مدیر_خوب کسی است که در اتاق خود، باشد و نباشد.* نباشد، یعنی اینکه در دستگاه، دایم در حال گردش و دَوَران باشد. ما هرچه در سطح رؤسا و مدیرکلها و وزرا بالاتر برویم، این معنا مهمتر و حساستر میشود. شما دایم باید مواظب باشید و ببینید که افرادتان چه کار دارند انجام میدهند.
* در کار اداری، «#حمل_بر_صحت» وجود ندارد؛* مثلاً بگویید لابد بیچارهها دارند کارشان را میکنند؛ نخیر. البته همهی برادران خوبند؛ اما خوب، معنایش معصوم که نیست. خوبند، یعنی خیانت نمیکنند؛ اما *اشتباه هم نمیکنند؟ تنبلی هم نمیکنند؟ گاهی سستی هم گریبانشان را نمیگیرد؟* بنده به خودم که نگاه میکنم، میبینم آدم ضعیف و سستی هستم و در جاهایی همین احساسات بشری گریبان بنده را میگیرد. اگر نهیب نزنم، اگر حواسم جمع نباشد، اگر به خودم نرسم، در تنبلی غرق میشوم. بنده اینطورم، شما هم همینطورید؛ ما بالاخره مثل هم هستیم.
ما باید مواظب خودمان و زیردستهایمان باشیم. ? باید مواظب باشیم که اولاً کار انجام بگیرد؛ ثانیاً درست انجام بگیرد؛ یعنی غلط و بد انجام نگیرد؛ محکم انجام بگیرد. گاهی می شود که دو تا چکش باید روی میخ زد، تا محکم بشود؛ اگر یکی زدی، این سستکاری است. پس، *اولاً* اصلِ انجام گرفتن است؛ *ثانیاً* در جهت بودن و درست بودن است؛ *ثالثاً* محکمکاری است؛ *رابعاً* سرعت عمل است. آن وقت شما که مراجعهی مردمی دارید، یک *خامساً* هم دارید، و آن گشادهرویی در کار است؛ «چو وا نمیکنی گرهی، خود گره مشو». ممکن است یک نفر به شما مراجعه کند، اما شما نتوانید گرهی از کار او باز کنید. اگر نمیتوانید گره او را باز کنید، اقلاً با گرهافزونی خودتان، گرهی بر کار او اضافه نکنید.
? *چو وا نمیکنی گرهی، خود گره مشو ? ابرو گشاده باش، چو دستت گشاده نیست*
آنچه که به شما به طور مستقیم ارتباط و اتصال پیدا میکند، این است که شما خدمت به مردم را، یکی از شیرینیهای کار اینجا بدانید. هر کاری که بتوانیم برای این مردم انجام بدهیم، باید کوتاهی نکنیم. اینجا همان جایی است که اگر یک نفر بعد از آنکه از کار اداری خود فارغ شد، وقتی دید کار هست، بنشیند بکند، باید بداند که خدای متعال و ملائکه و کرامالکاتبین، آن لحظات کار اضافی او را به صورت حسنات مضاعف محاسبه میکنند. هرچه میتوانید، کار کنید. این کار، برای گرفتن اضافهکاری نیست؛ اضافهکاری، کمتر از آن است که با اینگونه کارها مقایسه شود. این کار را باید برای نگارش و ثبت و ضبط کرام الکاتبین - بهترین و کریمترین و بزرگوارترین نویسندگان - انجام داد.
*(چکیده بیانات ناب مقام معظم رهبری در دیدار مدیران و مسئولان استان بوشهر1370/10/12)*
http://farsi.khamenei.ir/print-content?id=2546 متن کامل فرمایشات
#جیره_خواران_مولا
#تثبیت_اوّلی_ترین_مقدّمات_طلبگی
✋ مولایم تنهاست ? #تعهدمیدهم (مولایم را تنهاتر نکنم)
#تولیدی
اصل سیزدهم: توجه به آداب، اهمیت و برکات کار جمعی و گروهی
#اصول_مدیریتی
#اصل_سیزدهم
اصل سیزدهم
توجه به آداب، اهمیت و برکات کار جمعی و گروهی
۞إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ۞(آیه 62 سوره مبارکه نور)
مؤمنان (واقعى) تنها کسانى هستند که به خدا وپیامبرش ایمان آورده و هرگاه با پیامبر بر کارى اجتماع نمایند، بدون اجازه او نمىروند. همانا کسانى که اجازه مىگیرند، آنانند که به خدا وپیامبرش ایمان دارند. پس (اى پیامبر!) اگر براى بعضى از کارهاى خود از تو اجازه خواستند، به هرکس از آنانکه خواستى (ومصلحت بود) اجازه بده و براى آنان از خدا طلب آمرزش کن، که خداوند بخشنده ومهربان است.
نکته: «أَمْرٍ جَامِعٍ»: کار مهمّی که مردمان برای مشورت و یا شرکت در آن گرد میآیند، از قبیل جهاد و جمعه و جماعت و عیدین
نکته: هر مدیری هرچند در سازمان کوچکی مانند خانواده،یک رهبر به حساب می آید .
پیام های آیه:
1- حضور در کنار رهبر(مدیر)، براى حل مشکلات، نشانهى ایمان، و ترک آن نشانهى نفاق یا ضعف ایمان است. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ … کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ
2- در مسائل تشکیلاتى، که بر اساس همفکرى و مشورت، تصمیم گرفته مىشود، خودمحورى و خودمختارى ممنوع است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا»
3- در زندگى اجتماعى، وجود رهبر و پیروى از او لازم است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا»
4- طرح مسائل شخصى در هنگام اشتغال به کارهاى عمومى، گرچه با اجازه باشد، زیبا نیست و باید عذرخواهى کرد. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
5- باید نظام اجتماعى و کارهاى گروهى را ارج نهیم. «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ»
6- بعضى مسائل را باید سربسته گفت. «لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ»
7- رهبرى در اسلام، همراه با مصلحتاندیشى و رحمت است. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ- وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
8- تصمیمگیرى نهایى با رهبر است. «لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ»
9- رهبر باید در اعمال سیاستهاى خود انعطافپذیر و واقعبین باشد. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ»
10- اذن پیامبر، کار را مجاز و حلال مىکند ولى نفسِ رها کردن کارهاى عمومى، نیاز به استغفار دارد. فَأْذَنْ … وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ(تفسیر نور جلد 6 - صفحه 218 )
#تولیدی
اصل دوازدهم: مشورت مستمر مؤمنان با یکدیگر نشانه ایمان
#اصول_مدیریتی
#اصل_دوازدهم
اصل دوازدهم
مشورت مستمر مؤمنان با یکدیگر نشانه ایمان
معنای مشورت
واژههای «مشاوره» و «مشورت» از ماده «شور» به معناى استخراج رأى و نظر صحیح است.[1] به این بیان که انسان در مواقعى که خود در باره کارى به رأى و نظر صحیح نرسیده، به دیگرى مراجعه کند و از او نظر صحیح را بخواهد. و کلمه «شورا» به معناى آن پیشنهاد و کاری است که در بارهاش مشاوره میشود.[2]
اصولاً*مدیرانی* که کارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح اندیشى یکدیگر انجام میدهند، و صاحبنظران آنها به مشورت مینشینند، کمتر گرفتار لغزش مىشوند.
بر عکس افرادى که گرفتار استبداد رأى هستند و خود را بىنیاز از افکار دیگران مىدانند- هر چند از نظر فکرى فوق العاده باشند- غالباً گرفتار اشتباهات بزرگی مىشوند. از این گذشته استبداد رأى، شخصیت مردم را از بین برده، افکار را متوقف مىسازد، و استعدادهاى آماده را نابود مىکند، و به این ترتیب بزرگترین سرمایههاى انسانى یک ملت از دست مىرود.
مشورت در قرآن
«وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ...»؛[3] و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ مىگویند و نماز مىگزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است… .
براساس نظر برخی از مفسران کلمه «شورا» مصدر است، و معنای آیه چنین میشود؛ کار مؤمنان شورا در میان خودشان است.[4]این نکته قابل توجه است که طبق این معنا، مشورت یک برنامه مستمر در میان مؤمنان به حساب میآید، نه کاری زودگذر و موقت. قرآن مىگوید همه کارهاى آنها در میانشان با مشاوره است..
قرآن کریم در آیه دیگر میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛[5]
آثار و فواید مشورت با دیگران:
1. شناسایی خطاها
2. جلوگیری از اضمحلال چون مشورت احتمال خطا را کم می کند
3. استعداد ها را شکوفا می کند
4. مانع استبداد می شود
5. مانع حسادت دیگران است. اگر با مشورت کامیاب شدیم, چون دیگران رشد ما را اثر فکر و مشورت خودشان می دانند, نسبت به ما حسادت نمی ورزند.
6. امداد الهی را به دنبال دارد, در فرهنگ دینی ماست که «ید الله مع الجماعه»
7. موجب بهره برداری از درخشش افکار دیگران می شود. استفاده از اراء دیگران طرح را پخته و جامع می کند«من شاور الرجال شارک فی عقولها»
8. مشورت نوعی احترام به مردم است,ممکن است در مشورت حرف تازه ای به دست نیاید ولی احترام به شخصیت مردم است
9. با مشورت می توان درجه علمی,فکری, تعهد و برنامه ریزی افراد را شناخت.
10. مانع پشیمانی می شود [6]
برخی فواید سازمانی مشورت:
1. شخصیت دادن به افراد و رشد استعدادهای آنان
2. شرکت افراد در موفقیت به دست آمده
3. موفقیت بیشتر در اجرای تصمیم . چون تصمیم اخذ شده حاصل مشورت است همه در تحقق آن تلاش می کنند
4. عدم ملامت مدیر در صورت شکست برنامه
5. افزایش چشم گیر دوستی و علاقه افراد به مدیر[7]
مشورت در روایات
1. در حدیثى از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: هیچکس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأى، خوشبخت نشده است. [8]
2. همچنین حضرتش فرمود:هنگامى که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهایتان به شورا انجام گیرد، در این هنگام روى زمین از زیر زمین براى شما بهتر است(یعنى شایسته حیات و زندگى هستید)، ولى اگر زمامدارانتان، بدان، ثروتمندان و افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیر زمین از روى آن براى شما بهتر است؛[9]
3. امام على(علیه السلام) میفرماید: که استبداد به رأى داشته باشد، هلاک مىشود و کسى که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است. [10]
4. امام صادق(علیه السلام) فرمود: مشورت کردن با مردم خوب و اهل علم، مثل تفکّر کردن در آفرینش آسمانها و زمین و فناى آسمان و زمین است که چگونه هر کدام بىقید و ستون به جاى خود ایستادهاند. .[11]
ویژگیهای مشاوران
1. از عقل و اندیشه پاک و روشنى برخوردار باشد؛ یعنی کسی باشد که صلاح و فساد امور را مىفهمد.
2. داراى علم و دانش باشد.
3. دارای تجربه باشد.
4. در او روحیه خیرخواهی باشد؛ یعنی با خلوص نیت و صفای باطن در باره مسائل جامعه نظر دهد.
5. با تقوا باشد؛ یعنی از محرمات و تمایلات نفسانى خوددارى کند، صاحب تقوا و خویشتندار باشد.[12]
پرهیز از مشورت با افراد ذیل:
1- افراد بخیل
2- افراد ترسو
3-انسانهای حریص و طماع
______________________________________
[1]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 469، واژه «شور».
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 63، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[3]. شوری، 38.
[4]. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 228، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407ق.
[5]. آل عمران، 159.
[6] کتاب دقایقی با قران /// محسن قرائتی
[7]. دکتر علی آقا پیروز و دیگران، کتاب مدیریت در اسلام: انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
[8]. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص 687، دنیاى دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382ش.
[9] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، النص، ص 36، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404،ق 1363ش.
[10]. شریف الرضى، محمد بن حسین نهج البلاغة، (للصبحی صالح)، ص 500، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.
[11]. منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، مصباح الشریعة، ص 152، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
[12]. همان، ص 125،
با استفاده از مطلب اسلام کوئست
#تولیدی
اصل یازدهم: *استغفار ،توبه ، تقوا، استمداد از خدا، توسل و تلاش در راه خدا،*راهکارهای قرانی برون رفت از مشکلات*
#اصول_مدیریتی
#اصل_یازدهم
اصل یازدهم
استغفار ،توبه ، تقوا، استمداد از خدا، توسل و تلاش در راه خدا،*راهکارهای قرانی برون رفت از مشکلات* :
قرآن برای برونرفت از همه مشکلات حتی آن هایی که بیرون از اراده و اختیار ماست راهکارهایی را ارایه داده است:
استغفار
این واژه در اصطلاح قرآنی به معنای درخواست زبانی یا عملی آمرزش و پوشش گناه از خداوند به هدف مصونیت از آثار بدگناه و عذاب است. ( کشف الاسرار ج 2 ص 46 و نیز التحریر و التنویر ج 4 ص 92) . استغفار با توبه این تفاوت را دارد که استغفار آمرزش خواهی از گناهان برای پیراستن روح است و توبه اقدام برای آراستن روح به صفات پسندیده ای چون توحید می باشد.( المیزان ج 10 ص 140 )
حضرت امیرمومنان (علیه السلام) می فرماید: در روی زمین دو وسیله و ابزارامنیت از عذاب الهی وجود داشت: یکی از آن دو وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود که با رحلت آن حضرت برداشته شد و انسان ها از آن محروم شدند ولی دیگری که استغفار است همواره برای همگان تا قیامت وجود دارد . پس بدان تمسک جویید و چنگ زنید«وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ ۚ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»(انفال آیه33).( نهج البلاغه حکمت 88)
توبه
«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»(بقره آیه 37)دنیا برای انسان به عنوان مکان تکلیف و بروز استعدادها و ظرفیت ها عمل می کند. انسان تا دچار مشکلات و معضلات نگردد نمی تواند ، ظرفیت های و توانمندی های سرشته در خود را آشکار و آزاد سازد.
توسل ،تقوا و تلاش در راه خدا
خداوند در سورهی مائده می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(سوره مائده آیه 35)- اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
در این آیه روی سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور برای رستگار شدن داده شده است: نخست ایشان را به تقوای الهی و پرهیز از معاصی توصیه می¬کند. سپس دستور می دهد که «وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید» (وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ). و سرانجام «دستور به جهاد در راه خدا می دهد».(وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ). و نتیجه همه آنها این است که« در مسیر رستگاری قرار گیرید.»(لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمی که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهای دامنگیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنی است، یک زرهی است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهای زهرآگین و ضربههای مهلک معنوی محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوی نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛( سوره طلاق آیه 2 و 3) در امور دنیوی هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّی دارد، این تقوای شخصی است. ( بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام02/04/1394)
استمداد از خدا ی قادر ،علیم و حکیم
عامل مهمّ مدیریّت جهادى عبارت است از خودباورى و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهى. در همهى کارها توکّل به خداى متعال و استمداد از کمک الهى [کنیم]؛ به کمکهاى الهى اعتماد کنیم. [وقتى]شما از خداى متعال کمک میخواهید، راهها بهسوى شما باز میشود: وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا ، وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب؛( سوره طلاق آیه 2 و 3) این رزقى که در این آیه و در آیات دیگر گفته شده است، به شکلهاى مختلفى به من و شما میرسد؛ گاهى شما ناگهان در ذهنتان یک چیزى برق میزند، میدرخشد، راهى باز میشود؛ این رزق الهى است؛ در یک برههى فشار، ناگهان یک امید وافرى در دل شما بهوجود مىآید؛ این همان رزق الهى است.
(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا10/02/1393)
آن چه بیان شد مهم ترین راهکارهای قرآنی برای برونرفت از مشکلاتی است که به طرق عادی و اسباب معمولی نمی توان از آن ها رهایی یافت.
(اقتباس از مقاله «خلیل منصوری»سایت تبیان)
#تولیدی
اصل دهم : تفکر و تدبّر قبل از حل مسائل جهت شناخت هرچه بهتر مسئله و جلوگیری از عواقب احتمالی آن
#اصول_مدیریتی
#اصل_دهم
اصل دهم
تفکر و تدبّر قبل از حل مسائل جهت شناخت هرچه بهتر مسئله و جلوگیری از عواقب احتمالی آن
135 آیه در قرآن مجید درباره تحریک به «تفکر»، «تعقل»، «تدبّر»، «تحصیل عقل ناب»، «شعور» و «فهم عالی» وارد شده است.
اگر بخواهیم از دیگر کلمات که با دلالت غیر مستقیم به ضرورت تقویت پدیده های مزبور تأکید می کنند، استفاده کنیم، مانند تذکر، تعداد آیات مربوطه از 300 مورد تجاوز می کند.
موانع شکل گیرى تفکر
1. جهل
2. غفلت
یادآورى این نکته ضرورى است که نقش منفى غفلت را در فرایند تفکر به دو صورت مى توانمورد توجه قرار داد:
1. غفلت از مجموعه واقعیتهاى پیرامون انسان و آگاهىهاى پیشین. چنین غفلتى مانع از شکل گیرى فرایند تفکر و به عبارت روشنتر، مانع از اصل تفکر است.
2. غفلت از برخى واقعیتهاى موجود و یا آگاهىهاى پیشین. چنین غفلتى موجب انحراف در مسیر صحیح تفکر و عقیم ماندن فرایند تفکر خواهد بود.
3. کبر و غرور
کبر به حالت روحى گفته مىشود که انسان به سبب آن، خود را برتر از دیگران مىبیند. تکبر اثرى است که به خاطر وجود آن حالت روحى [= کبر]، از انسان ظهور مىیابد
کبر، تکبر و استکبار در کاربردهاى قرآنى نزدیک به هم استعمال شدهاند
کبر موجب مى شود که صاحب آن، شناختها و باورهاى خود را برتر از هرگونه شناخت و باور دیگرى بپندارد و بدینوسیله، از ورود به مسیر تفکر و در پى حق بودن محروم بماند.
قرآن کریم درباره افرادى که بدون هرگونه برهان به مجادله در آیات خدا مى پردازند چنین مى گوید: «إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ» (غافر: 56)؛ کسانى که در آیات خداوند بدون دلیلى که براى آنها آمده باشد ستیزهجویى مىکنند، در سینه هایشان فقط کبر است و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید.
4. پیروىهاى کورکورانه
تفکر آنگاه در روند صحیح خود قرار مى گیرد که هیچ قید و بندى، اعم از درونى و یا بیرونى، آزادى آن را محدود نساخته و جریان طبیعى آن را به مخاطره نیفکند.
موانع تفکر صحیح
1. تکیه بر ظنّ
ظن عبارت است از اعتقاد برآمده از حدس و تخمین بدون پشتوانه هرگونه مشاهده، دلیل و یا برهان. چنین اعتقادى ممکن است در اصل مطابق با واقع باشد، اما بدون استناد به هرگونه دلیلى. و یا غیرمطابق با واقع [= جهل مرکب ]باشد و یا صرفا از ترجیح یکى از طرفین قضیه با تجویز طرف دیگر حاصل شده باشد
2. تأثیرپذیرى از دوستىها و دشمنىها
انسان زمانى مى تواند در مسیر تفکر صحیح گام بردارد که خود را از هرگونه تعلّق خاطر برآمده از دوستى ها و دشمنى هاى مرتبط با موضوع تفکر فارغ ساخته باشد؛ زیرا اینگونه تعلّق خاطرها بى طرفى و آزاداندیشى را از انسان سلب مى نماید و ذهن او را به سمت آنچه مورد علاقه اوست جهت مى دهد.
قرآن کریم در بیان علت گمراهى برخى از امتهاى پیشین چنین مى گوید: «وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ» (عنکبوت: 38)؛ شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، پس آنان را از راه حق باز داشت، در حالى که بینا بودند.
اینکه شیطان اعمال آنان را آراسته بود، کنایه از این است که شیطان اعمال پست آنان را به گونه اى در نگاهشان زیبا و دوست داشتنى قرار داده بود که با همه وجود به آن اعمال تعلّق خاطر یافته بودند. همین تعلّق خاطر همه جانبه، آنان را از ورود به جاده حقیقت و نیل به حق بازمى داشت
3. پیروى از هواها
لغت شناسان «هوا» را عبارت مى دانند از علاقه مفرط انسان به چیزى، به گونه اى که بر قلبش غالب شده باشد. خداوند مى فرماید: «وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» (نازعات: 40)؛ یعنى پرهیز دهد نفس را از شهوات آن و گناهانى که نفس به سوى آنها دعوت مىکند.
برخى نیز «هوا» را به عشق تعریف کرده اند و برخى دیگر، آن را میل نفس به شهوت دانسته اند.
4. شتابزدگى
قرآن یکى از علل تکذیب قرآن توسط مشرکان عصر پیامبر صلى الله علیه وآله و همچنین تکذیب کتب آسمانى پیشین توسط امتهاى گذشته را عدم احاطه علمى بر مسئله و تعجیل در قضاوت دانسته، چنین مى گوید: «بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ.» (یونس: 39)
( برگرفته از مقاله« موانع تفکر صحیح از دیدگاه قرآن کریم» دکتر کلانتری عضو هیئت علمى دانشگاه الزهرا علیهاالسلام.)
اصل نهم: نگرش مثبت به مسائل(گاهی مسأله و مشکل، فرصت مطلوبی برای پیشرفت استعدادهاست)
#اصول_مدیریتی
#اصل_نهم
اصل نهم
نگرش مثبت به مسائل(گاهی مسأله و مشکل، فرصت مطلوبی برای پیشرفت استعدادهاست)
۞*وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ*۞(آیه 216 سوره بقره)
«و چه بسا چیزى را ناخوش دارید، در حالى که خیر شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست دارید، در حالى که ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مىداند و شما نمىدانید.»
نکته های آیه
کلمه «کُره» به مشقّتى گفته مىشود که انسان از درون خود احساس کند، مانند ترس از جنگ. و «کَره» به مشقتى گویند که از خارج به انسان تحمیل شود.
قرآن مىفرماید: شما آثار و نتایج (خیلی از امور )را نمىدانید و فقط به زیانهاى مادّى و ظاهرى آن توجّه مىکنید، در حالى که خداوند از اسرار و آثار امروز وفرداى کارها در ابعاد مختلفش آگاه است.
به سبب برخی مشکلات،
* روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه بوجود مىآید.
*امدادهاى غیبى سرازیر مىگردد.
*روحیّهى استمداد از خدا پیدا مىشود.
*اجر و پاداش الهى بدست مىآید.
*روحیّهى ابداع و ابتکار بوجود مىآید.
پیام ها
1- ملاک خیر وشر، آسانى و سختى و یا تمایلات شخصى نیست، بلکه مصالح واقعى ملاک است ونباید به پیش داورى خود تکیه کنیم. «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»
2- کراهت و محبّت نفسانى، نشانهى خیر و شرّ واقعى نیست. «تَکْرَهُوا … وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ … تُحِبُّوا … وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»
3- تسلیم فرمان خدایى باشیم که بر اساس علم بىنهایت به ما دستور مىدهد، گرچه ما دلیل آنرا ندانیم. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
باید دقت کرد که مشکل و مسأله همیشه مانع پیشرفت و موفقیت نیست بلکه گاهی تحفه الهی است که فرصتی طلایی برای رسیدن به وضعیت مطلوب ایجاد می کند. . تبدیل تهدیدها و مشکلات به فرصت ها و بهره برداری مناسب از آن ،*هنر مدیران با تجربه* است ..
در چنین مواقع مؤثرترین و عاقلانه ترین روش، تصمیم گیری مناسب است ،
نکات لازم در تصمیم گیری صحیح:
1- شناخت عمیق مشکل و نگاه صحیح به آن
2- شناسایی و احصاء معتدل ترین راه حل ها
3- استفاده از تجربه دیگران
4- بهره گیری از مزایای تصمیم گیری فردی - گروهی(به تناسبِ نوعِ مشکل و فرصت موجود)
5- مشورت
6- آینده نگری و عاقبت اندیشی
7- حق محوری
8- توکل
9- قاطعیت
(اقتباس از کتاب مدیریت در اسلام: دکتر علی آقا پیروز و دیگران، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
(به یاری خدا بیشتر در مورد این امور نه گانه صحبت خواهیم کرد . مدیران محترم اگر مصادیقی در ذهن دارند در قسمت نظرات مرقوم فرمایند )
اصل هشتم: توجه به برنامه ریزی جامع ،راهبردی و دقیق با مشورت با اهل فن
#اصول_مدیریتی
#اصل_هشتم
اصل هشتم
توجه به برنامه ریزی جامع ،راهبردی و دقیق با مشورت با اهل فن
۞….قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّا تَأْکُلُونَ ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلا قَلِیلا مِمَّا تُحْصِنُونَ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ ….۞
«گفت : هفت سال پی در پی بکارید و هر چه می دروید، جز اندکی که می، خورید، با خوشه انبار کنید*از آن پس هفت سال سخت می آید، و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوخته اید بخورند مگر اندکی که نگه می دارید *پس از آن سالی آید که مردمان را باران دهند و در آن سال افشردنیها را می فشرند »(سوره مبارکه یوسف آیات 47-49)
شرایط یک مدیریّت کارآمد در جامعه ( در سوره یوسف):
1. اعتماد مردم. «إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»
2. صداقت. «یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ»
3. علم و دانایى. «عَلَّمَنِی رَبِّی»
4. پیشبینى صحیح. «فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ»
5. اطاعت مردم.
پیام ها ی مدیریتی
1- مردم را نسبت به شداید و سختىهاى آینده آگاه کنیم تا آمادگى مقابله با آن را داشته باشند. «ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ سَبْعٌ شِدادٌ»*
2- پسانداز وبرنامهریزى براى ایّام ناتوانى، ارزشمند است. «سَبْعٌ شِدادٌ یَأْکُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ»
3- آینده نگرى و برنامهریزى مىتواند ملّتى را از طوفانهاى سخت حوادث عبور دهد. «یَأْکُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ»*
4- در مصرف، مقدارى را براى سرمایه ذخیره کنید. ( «مِمَّا تُحْصِنُونَ» یعنى در حصن و حرز ذخیره کردن.)
5- در شرایط سخت باید پایهها و سرمایههاى اصلى را حفظ کرد. «مِمَّا تُحْصِنُونَ»*
6- روشهاى نگاهدارى وتبدیل سرمایه ها را بیاموزیم تا از بین نروند. «مِمَّا تُحْصِنُونَ»*
7- بعد از سختى، آسانى است. «ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عامٌ فِیهِ یُغاثُ النَّاسُ»*
8- مردم را به آینده امیدوار کنیم تا بتوانند سختىها را تحمّل کنند. «ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عامٌ فِیهِ یُغاثُ»*
(http://wiki.ahlolbait.com)
مراحل لازم برای دستیابی به برنامه جامع:
1- تعیین اهداف کلان سازمان
2-توجه به نقش ارزش ها و نگرشها در تعیین اهداف
3-اهمیت و ضرورت توجه به اهداف عالی (اامام علی علیه السلام می فرمایند:*على قَدْرِ الْهِمَمِ تَکُونُ الْهُمُومُ:تلاش و کوششها به اندازه اهداف خواهد بود*(غررالحکم و دررالحکم ح6187)
4- تجزیه و تحلیل منابع و امکانات
5-شناسایی فرصت ها و تهدیدات و شرایط محیطی
6-شناسایی راهبردها
7- اجرای برنامه ها
(اقتباس از کتاب مدیریت در اسلام: دکتر علی آقا پیروز و دیگران، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
اصل هفتم :توجه به عاقبت کار بی هدف و بی برنامه (نابودی یا بی حاصل بودن تمام تلاشها)
#اصول_مدیریتی
#اصل_هفتم
اصل هفتم
توجه به عاقبت کار بی هدف و بی برنامه (نابودی یا بی حاصل بودن تمام تلاشها)
تعریف مدیریت :
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
همانطور که ملاحظه می فرمایید یکی از لوازم غیر قابل اجتناب مدیریت برنامه ریزی است
بر نامه ریزی (planning):یعنی پیش نگری و تدارک وسایل برای عملیات آینده .
پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) ضرورت و اهمیت برنامه ریزی را به ابن مسعود گوشزد می کند و او را از انجام فعالیت بدون برنامه ریزی شده بر حذر می دارد.
« اذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ بِعِلْمٍ وَ عَقْلٍ وَ إِیَّاکَ وَ أَنْ تَعْمَلَ عَمَلًا بِغَیْرِ تَدْبِیرٍ وَ عِلْمٍ فَإِنَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یَقُولُ: وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثا» (. بحار الأنوار، ج77، ص100)
(پیامبر به ابن مسعود می فرمایند: هرگاه کاری را انجام دادی، از روی علم و عقل انجام بده و بر حذر باش از اینکه کاری را بدون برنامه ریزی و آگاهی انجام دهی. چون خداوند می فرماید: مثل آن پیرزنی نباشید که پشم را نخ می کرد، بعد نخ ها را دوباره پشم می کرد»)
حضرت یعسوب الدین مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: أدَلُّ شَیءٍ عَلى غَزارَةِ العَقلِ حُسنُ التَّدبیرِ (غررالحکم و دررالحکم ح 3151).بهترین دلیل بر کمال عقل، حسن تدبیر( برنامه ریزی مناسب ) است.
اصل ششم: برگزیدن راه میانه با بها دادن به تفکر و اندیشه از طریق نقد
#اصول_مدیریتی
#اصل_ششم
اصل ششم
برگزیدن راه میانه با بها دادن به تفکر و اندیشه از طریق نقد
۞ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ۞ سوره مبارکه زمر: 17و18
پس به بندگان من بشارت ده، همان کسانی که به سخنان گوش فراداده و از آنها به بهترین نحو پیروی می کنند .
دانش مدیریت از این قاعده مستثنا نیست. قطعا تبعیت مطلق از سخن دیگران و در نتیجه منفعلانه عمل کردن صحیح نیست و از طرفی سلب اجازه صحبت و ارائه پیشنهاد هم بسیار ناپسند است بلکه باید با بها دادن به تفکر و اندیشه از طریق نقد،راه میانه را برگزیدتا از نظرات مفید دیگران(کادر ،؛طلاب ،مدیران سایر مدارس و…) بهره مند شد ومواظب دام خطای احتمالی نظرات دیگران هم بود.
انتخاب «احسن» یعنی انتخاب بین خوب و خوبتر، زیبا و زیباتر و انتخاب بین حق و احق. پس معنای آیه، توصیف بندگان موحد خداوند متعال است که بین حق و احق، احق را میپسندند و بین زیبا و زیباتر، زیباتر را میپسندند و بین «حَسَن» و «اَحسَن»، از احسن تبعیت میکنند. و صد البته [مؤمنان] چون سخن لغوی بشنوند، از آن روی میگردانند.۞*وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْه*۞(سوره مبارکه قصص آیه 55)
الامام الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء: من اصغی الی ناطق فقد عبده فأن کان الناطق عن الله فقد عبدالله و ان کان الناطق عن ابلیس فقد عبد ابلیس[صدوق، عیون اخبار الرضا 2/272] – هر کس به گویندهای گوش فرا دهد، در همان حال او را عبادت کرده است، در این صورت اگر گوینده سخن خداوند و حق را بگوید، شنونده خدا را عبادت کرده است و اگر گوینده سخن شیطان و باطل بگوید، شنونده شیطان را عبادت کرده است….
اصل پنجم مدیریت : ضرورت ارائة الگوهای عینی توسط مدیر
#اصول_مدیریتی
#اصل_پنجم
اصل پنجم
ضرورت ارائة الگوهای عینی توسط مدیر
«لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُو اللَّهَ وَالیَومَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثیرًا»سوره مبارکه الأحزاب آیه 21
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
قرآن میفرماید: «لقد کان لکم فی رسولاللَّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللَّه و الیوم الاخر». خود پیغمبر اسوه است؛ رفتار او، کردار او، اخلاق او. یا در یک آیهی شریفهی دیگر میفرماید: «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه»؛ ابراهیم و یاران ابراهیم اسوهاند. در اینجا یاران ابراهیمِ پیغمبر هم ذکر شدهاند تا کسی نگوید که پیغمبر معصوم بود یا ابراهیم معصوم بود، ما نمیتوانیم از آنها تبعیت کنیم؛ نه(1)،
«قَد کانَت لَکُم أُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبراهیمَ وَ*الَّذینَ مَعَهُ* إِذ قالوا لِقَومِهِم إِنّا بُرَآءُ مِنکُم وَمِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ کَفَرنا بِکُم وَبَدا بَینَنا وَبَینَکُمُ العَداوَةُ وَالبَغضاءُ أَبَدًا حَتّىٰ تُؤمِنوا بِاللَّهِ وَحدَهُ إِلّا قَولَ إِبراهیمَ لِأَبیهِ لَأَستَغفِرَنَّ لَکَ وَما أَملِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیءٍ ۖ رَبَّنا عَلَیکَ تَوَکَّلنا وَإِلَیکَ أَنَبنا وَإِلَیکَ المَصیرُ » سوره مبارکه الممتحنة آیه 4
(1)http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=33&npt=7&aya=21
اصل سوم: ارتقاء پلکانی و تدریجی ( مرحله به مرحله متناسب با رشد حقیقی)
#اصول_مدیریتی
#اصل_سوم
اصل سوم
ارتقاء پلکانی و تدریجی ( مرحله به مرحله متناسب با رشد حقیقی) :
با توجه به آیه 124 سوره بقره ،( ۞ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ) ، پست ها و مسؤولیتها باید تدریجا( مرحله به مرحله ) و پس از موفقیت در هر مرحله به افراد واگذار شود(فَأَتَمَّهُنَّ).
اصل چهارم :تقدّم تزکیه بر تعلیم و تقدّم تعهّد بر تخصّص
#اصول_مدیریتی
#اصل_چهارم
اصل چهارم
تقدّم تزکیه بر تعلیم و تقدّم تعهّد بر تخصّص
از آنجا که طبق آیات متعدد قرآن ، تزکیه بر تعلیم مقدم است (وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ) در شرایط انتصاب مدیران نیز گر چه وجود تخصّص و تعهد هر دو لازم و ضروری است ولی تعهد بر تخصص مقدم است زیرا مسئول متخصص بی تعهد به مراتب زیانبارتر از مسئول متعهد بی تخصص است .
اصل دوم؛ در نظر داشتن لیاقت و سلامت نفسِ افراد،علاوه بر امتحان وگزینش
#اصول_مدیریتی
#اصل_دوم
اصل دوم
در نظر داشتن لیاقت و سلامت نفسِ افراد،علاوه بر امتحان وگزینش :
با توجه به آیه 124 سوره بقره ،*( ۞ وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ۞)* برای انتصاب افراد به مقامات مدیریتی و زیر مجموعه آن (مانند گزینش کادر و اساتید) ، هم گزینش و امتحان لازم است ، هم لیاقت و کاردانی و هم سلامت نفس ( مانند ظلم نکردن به دیگران) .
اصل اول : مدیر ، رشد دهنده همه کارکنان در همه سطوح
#اصول_مدیریتی
#اصل_اول
اصل اول
مدیر ،رشد دهنده همه کارکنان در همه سطوح
مدیر باید رشید و مرشد باشد و در مقام مرشد ( رشد دهنده) نباید بین افراد ( کارکنان) تبعیض قائل شود بلکه باید همه را در هر سطح و مرتبه ای که هستند، رشد دهد و به کمال برساند ( با توجه به مفهوم رب العالمین) چنانچه خداوند که مربی و مرشد تمام موجودات عالم امکان است ، همه موجودات را رشد داده و به کمال مطلوب خود میرساند ( ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ، ثم هدی – سوره مبارکه طه/ آیه 50)
بررسی اصول مدیریتی در پرتو نورانیت قرآن مجید
مژده مژده
بررسی اصول مدیریتی
در پرتو نورانیت قرآن مجید
سلام بر سروران ارجمند
اگر بزرگواران همراهی بفرمایند قصد داریم هر چند روز یکبار ،یک اصل مدیریتی را از تعالیم دین ،با همدیگر تثبیت نماییم . سپاس از روحیه ی عالی شما عزیزان