اصل دهم : تفکر و تدبّر قبل از حل مسائل جهت شناخت هرچه بهتر مسئله و جلوگیری از عواقب احتمالی آن
#اصول_مدیریتی
#اصل_دهم
اصل دهم
تفکر و تدبّر قبل از حل مسائل جهت شناخت هرچه بهتر مسئله و جلوگیری از عواقب احتمالی آن
135 آیه در قرآن مجید درباره تحریک به «تفکر»، «تعقل»، «تدبّر»، «تحصیل عقل ناب»، «شعور» و «فهم عالی» وارد شده است.
اگر بخواهیم از دیگر کلمات که با دلالت غیر مستقیم به ضرورت تقویت پدیده های مزبور تأکید می کنند، استفاده کنیم، مانند تذکر، تعداد آیات مربوطه از 300 مورد تجاوز می کند.
موانع شکل گیرى تفکر
1. جهل
2. غفلت
یادآورى این نکته ضرورى است که نقش منفى غفلت را در فرایند تفکر به دو صورت مى توانمورد توجه قرار داد:
1. غفلت از مجموعه واقعیتهاى پیرامون انسان و آگاهىهاى پیشین. چنین غفلتى مانع از شکل گیرى فرایند تفکر و به عبارت روشنتر، مانع از اصل تفکر است.
2. غفلت از برخى واقعیتهاى موجود و یا آگاهىهاى پیشین. چنین غفلتى موجب انحراف در مسیر صحیح تفکر و عقیم ماندن فرایند تفکر خواهد بود.
3. کبر و غرور
کبر به حالت روحى گفته مىشود که انسان به سبب آن، خود را برتر از دیگران مىبیند. تکبر اثرى است که به خاطر وجود آن حالت روحى [= کبر]، از انسان ظهور مىیابد
کبر، تکبر و استکبار در کاربردهاى قرآنى نزدیک به هم استعمال شدهاند
کبر موجب مى شود که صاحب آن، شناختها و باورهاى خود را برتر از هرگونه شناخت و باور دیگرى بپندارد و بدینوسیله، از ورود به مسیر تفکر و در پى حق بودن محروم بماند.
قرآن کریم درباره افرادى که بدون هرگونه برهان به مجادله در آیات خدا مى پردازند چنین مى گوید: «إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ» (غافر: 56)؛ کسانى که در آیات خداوند بدون دلیلى که براى آنها آمده باشد ستیزهجویى مىکنند، در سینه هایشان فقط کبر است و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید.
4. پیروىهاى کورکورانه
تفکر آنگاه در روند صحیح خود قرار مى گیرد که هیچ قید و بندى، اعم از درونى و یا بیرونى، آزادى آن را محدود نساخته و جریان طبیعى آن را به مخاطره نیفکند.
موانع تفکر صحیح
1. تکیه بر ظنّ
ظن عبارت است از اعتقاد برآمده از حدس و تخمین بدون پشتوانه هرگونه مشاهده، دلیل و یا برهان. چنین اعتقادى ممکن است در اصل مطابق با واقع باشد، اما بدون استناد به هرگونه دلیلى. و یا غیرمطابق با واقع [= جهل مرکب ]باشد و یا صرفا از ترجیح یکى از طرفین قضیه با تجویز طرف دیگر حاصل شده باشد
2. تأثیرپذیرى از دوستىها و دشمنىها
انسان زمانى مى تواند در مسیر تفکر صحیح گام بردارد که خود را از هرگونه تعلّق خاطر برآمده از دوستى ها و دشمنى هاى مرتبط با موضوع تفکر فارغ ساخته باشد؛ زیرا اینگونه تعلّق خاطرها بى طرفى و آزاداندیشى را از انسان سلب مى نماید و ذهن او را به سمت آنچه مورد علاقه اوست جهت مى دهد.
قرآن کریم در بیان علت گمراهى برخى از امتهاى پیشین چنین مى گوید: «وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ» (عنکبوت: 38)؛ شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، پس آنان را از راه حق باز داشت، در حالى که بینا بودند.
اینکه شیطان اعمال آنان را آراسته بود، کنایه از این است که شیطان اعمال پست آنان را به گونه اى در نگاهشان زیبا و دوست داشتنى قرار داده بود که با همه وجود به آن اعمال تعلّق خاطر یافته بودند. همین تعلّق خاطر همه جانبه، آنان را از ورود به جاده حقیقت و نیل به حق بازمى داشت
3. پیروى از هواها
لغت شناسان «هوا» را عبارت مى دانند از علاقه مفرط انسان به چیزى، به گونه اى که بر قلبش غالب شده باشد. خداوند مى فرماید: «وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» (نازعات: 40)؛ یعنى پرهیز دهد نفس را از شهوات آن و گناهانى که نفس به سوى آنها دعوت مىکند.
برخى نیز «هوا» را به عشق تعریف کرده اند و برخى دیگر، آن را میل نفس به شهوت دانسته اند.
4. شتابزدگى
قرآن یکى از علل تکذیب قرآن توسط مشرکان عصر پیامبر صلى الله علیه وآله و همچنین تکذیب کتب آسمانى پیشین توسط امتهاى گذشته را عدم احاطه علمى بر مسئله و تعجیل در قضاوت دانسته، چنین مى گوید: «بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ.» (یونس: 39)
( برگرفته از مقاله« موانع تفکر صحیح از دیدگاه قرآن کریم» دکتر کلانتری عضو هیئت علمى دانشگاه الزهرا علیهاالسلام.)